سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/5/17
3:19 صبح

پان‎عربیسم و پان‎عبریسم

از زمان ظهور دین مبین اسلام در مکه و مدینه، دو جریان رقیب هم ایجاد شدند که با یکدیگر در حال جنگ بودند؛ یکی جریان دین‎محوری و دیگری جریان قوم‎محوری و عرب‎محوری.

اسلام که طرفدار دین‎محوری بود، هیچ‎گاه به دنبال این نبود که عرب‎محوری حاکم شود، اما درعین‎حال تنوعات قومی و زبانی و فرهنگی را قبول داشت. ولی این‎که بخواهد این تنوعات را اصل قرار دهد و یا این‎که قومی قوم دیگر را به مسخره بگیرد، اصلا چنین چیزی را قبول نداشت. اسلام سعی کرده از طریق دین یک نوع فرهنگ والاتر درست کند و به تنوعات قومی زیاد محوریت ندهد.

بحثی که در قرآن آمده آیه: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» است و از جمله نکات جالب‎توجه این آیه می‎توان به موارد زیر اشاره کرد: اولا خطاب آن به عموم مردم است. یعنی عامه مردم را که شامل مردم هر دینی می‎شوند، مخاطب خود قرار داده. ثانیا با فعل خلقناکم هم از جنس مذکر یاد می‎کند هم از مونث. استفاده از فعل جعلناکم، دقت در ساختار تفکراتی‎اش را می‎رساند و در نهایت بیان لتعارفوا از باب معرفت میان‎ذهنی انسان‎ها یک تنوع فرهنگی را بیان می‎کند و در آخر تکثرگرایی را مطرح می‎سازد. بعد یک‎باره می‎گوید: «ان اکرمکم عند‎ا... اتقاکم» یعنی قومیت به‎جای خودش، اما آن که برتر است باتقواتر است. برترین ملاک، تقواست که ناشی از توحید و عبادت است. البته اسلام تنوعات را قبول کرده است. خودش گفته «جعلناکم شعوبا و قبائل»، اما آن‎جا که ان اکرمکم را می‎آورد، می‎خواهد بگوید درست است که اقوام مختلف را قبول داریم، اما آن‎چه باعث برتری است، زبان و قوم و فرهنگ نیست، بلکه تقواست.

پیامبر همیشه به دنبال آن بود که همه امت را متحد سازد. دعای وحدت منشور جهانی پیامبر بود. وقتی حکومت مدینه وارد مکه - جایی‎که مرکز جهان اسلام و قبله‎گاه مسلمانان بود - می‎شد، دعای وحدت شعاری بود برای مسلمانان سراسر جهان. بعد از فتح مکه، جایی‎که دشمن پیامبر، تسلیم و مسلمان شده است، پیامبر تمام غنایم را میان مکی‎ها تقسیم می‎کند. این نشان می‎دهد که حکومت پیامبر چه ساختاری داشت. اما از همان اول ابوسفیان و سایر دشمنان پیامبر بر اساس قومیت عربی با قبایل یهود متحد شدند، و در مقابل دین ایستادند. داستان بنی‎نظیر و سایر جنگ‎های پیامبر که یهود با عرب متحد شده، همه براساس آن بود که عربی و عبری با هم نقاط مشترکی داشتند و نشان می‎دهند که این دو تفکر از ابتدا تا به امروز دشمن پیامبر و اسلام بوده‎اند. پس آن‎چه مهم می‌نماید، ساختاری است که از صدر اسلام تاکنون بازتولید شده.

بلافاصله بعد از وفات پیامبر، اشراف گفتند خلیفه باید از قریش باشد و این قصه را شروع کردند و مبنای قوم‎گرایی در برابر دین‎گرایی را گذاشتند. تا زمان خلیفه سوم، دیگر حکومت کاملا دست بنی‎امیه افتاده بود. از دوران مروان و بعد از آن، بنی‎امیه‎گرایی رواج یافت. در واقع از قریش تنزل پیدا کردند و به بنی‎امیه رسیدند. و بعد از حکومت پنج‎ساله امام علی(ع) دیگر کاملا قبیله‎گرایی در حکومت معاویه اوج گرفته بود. عجم‎گرایی نیز بیش از آن رواج یافت؟
سلمان بارها مورد تعرض قرار گرفت. حتی با وجود حدیث متواتر «سلمان منا اهل‎البیت» یعنی علی‌رغم این‎که سلمان محورش دین‎گرایی بود اما متأسفانه در آن زمان خلفا به‎شدت به او توهین می‎کردند. عجم یعنی لکنت‎زبانی‎ها، یعنی حتی آن‎هایی که عربی را با لهجه غیر عربی حرف می‎زنند، عجم می‎نامیدند و این روزبه‎روز رواج پیدا می‎کرد. به غیرعرب‎ها می‎گفتند موالی؛ یعنی بندگان و بردگان؛ و عرب یعنی اشراف. جامعه به عرب و عجم تقسیم شد. این ساختار متأسفانه روز به روز اوج گرفت و باعث شد در بسیاری کشورها مثل ایران به‎خاطر ملیت‎گرایی و عرب‎گرایی که آن‎ها داشتند، نهضت‎های ملوک‎الطوایفی و نهضت‎های ضددینی به‎وجود آید.

جالب است که بعد از عرب‎گرایی در دوران خلفا یهودی‎گرایی هم وارد صحنه می‎شود. اسراییلیات اوج می‎گیرد. مثل کعب‎الاحبار که در دوره خلیفه دوم وارد و مفتی خلفای راشدین شد. یهود جای اهل‎بیت را گرفت. قبل از اسلام، سفیانی‎ها با یهودی‎ها خوب بودند و بعد از اسلام هم با همان یهودی‎ها بلافاصله متحد شدند علیه پیامبر. در تاریخ آمده که معاویه نام پیامبر را با نام یهودی‎اش می‎برد. بنابراین، این ساختاری درونی است. روز به روز یهودی‎ها مسلط‎تر شدند و امروز هم می‎بینیم اتحادی میان سفیانی‎ها و یهودی‎ها وجود دارد. این را در پان‎عربیسم مذهبی که همان وهابیت است، می‎بینیم. به تاریخ که رجوع کنیم، در می‎یابیم که برخورد کعب‎الاحبار با ابوذر از همین دست است.

این پان‎عربیسمی که امروز در وهابیت وجود دارد، یک نوع پان‎عربیسم مذهبی است؛ یعنی می‎گویند ما یک مذهبی را قبول داریم؛ یعنی وهابیت می‎گوید هرکس پیرو پان‎عربیسم نباشد، کافر و مرتد است و اعدامش می‎کنند؟ چنین ساختار عمیقی وجود دارد. وهابیت هر جا هم رفته است، مثل پاکستان، سعی کرده ملیت آن‎جا را باطل کند و به جای آن فرهنگ خودش را غالب سازد. فرهنگ عربی بگذارد. حتی زبان عربی حرف بزنند. می‎گوید عربی زبان اسلام است. هرکس عربی حرف نزند، مسلمان نیست.

وهابیت به‎شدت شروع کرده به حمله به ساختارهای فرهنگی اقوام که جای آن فرهنگ عربی بگذارد. اما شکست‎شان مشهود است. مثلا در افغانستان طالبان را ایجاد کردند، الان اگر که طالبان بخواهد بماند، باید خودش را جای طالبان محلی جا بزند. باید این پان‎عربیسم را که به نام وهابیت است، کنار بگذارد. آن‎چه مهم می‎نماید در جریانات امروز، پان‎عربیسم مذهبی است که سفیانی به وجود آورد. پان‎عربیسم(زبان‎گرایی یهودی) و پان‎عبریسم دارند با هم متحد می‎شوند و این ساختار در منطقه در حال ایجاد شدن است.

پس در نتیجه، آن‎چه مهم است، آن‎‎که پان‎عربیسم با پان‎عبریسم در حال یکی ‎شدن است و تشکیل سفیانیسم می‎دهد. همان ابوسفیانی که در زمان پیامبر علیهم‌السلام می‌جنگید، امروز هم دارد با اسلام ناب محمدی پیامبر می‎جنگد. امروز می‎بینیم در منطقه عربستان که حامی وهابیت است و برای آن خرج می‎کند و القاعده را راه می‎اندازد، اصلا با اسم شیعه مخالف است و هرجا شیعیان را ببینند، او را می‎کشند. در تاریخ هم نشان داده که این کار را می‎کند. همه اتفاقات منطقه هم ریشه‎شان برمی‎گردد به سفیانی‌هایی که همیشه در طول تاریخ شیعه‎کشی کردند. روز عاشورا هم نسل پیامبر را همین عبریسم که در کنار یزید و معاویه بودند قتل عام کردند و می‎خواهند امروز هم شیعه‎کشی کنند. مثلا آن‎چه در تاریخ به‎عنوان قتل‎عام بصره و کوفه می‎خوانیم، همه در راستای نابودی شیعه است.

با این حساب سفیانی یک خط است که ریشه در پان‎عربیسم دارد که طرف دیگرش به پان‎عبریسم می‎رسد و یک نوع ریشه زبانی پیدا می‎کند. همه در مقابله با دین پیامبر هستند که با زبان اهل‎بیت بیان می‎شود. این‎جاست که ما باید فرق بگذاریم بین اهل‎سنت، محب اهل‎بیت و سفیانی‎های پان‎عربیسم وهابی که دشمن اهل‎بیت و شیعه هستند. 90 درصد اهل‎سنت محب اهل‎بیت هستند. نباید بگذاریم سفیانی نماینده اهل‎سنت شود؛ آن‎ها همین را می‎خواهند که وهابیت عربستانی شکل بگیرد و خودش را جای اهل‎سنت عرفانی محب اهل‎بیت سیستان‎وبلوچستان جا بزند. در پاکستان هم همین‎طور عمل می‎کنند. من بین آن‎ها بودم و دیدم که محب اهل‎بیت هستند. نکته مهم آن است که استراتژی ما روشن است. آن‎ها در اقلیت هستند چون جزیی از سنت پیامبر ولایت و محبت اهل‎بیت است و اهل‎سنت هم همین سنت را دارند و سنت پیامبر را دنبال می‎کنند. ما نباید بگذاریم آن وهابی‎هایی که محور فعالیت‎شان قوم‎گرایی و عرب‎گرایی است و با عبریسم یکی هستند، نماینده اهل‎سنت معرفی شوند.